رو به روی چشم هایت که نه،
توی دلم هی برایت می خوانم:
"بس کن عزیزم طاقت باران ندارم/این چشم ها این چشم ها مغرور زیباست"...
- ۰ نظر
- ۲۱ اسفند ۹۴ ، ۰۶:۴۹
رو به روی چشم هایت که نه،
توی دلم هی برایت می خوانم:
"بس کن عزیزم طاقت باران ندارم/این چشم ها این چشم ها مغرور زیباست"...
نگرانی های انسان،از بین نمی روند بلکه؛
از زمانی به زمان دیگر؛
و از حالتی به حالت دیگر تغییر پیدا می کنند.
این روزا وقتی از امید به بیم،از شوق به غم و از عشق به ترس می رسم وقتی آینده رو مبهم می بینم وقتی به خاطر خیلی چیزا دلم و غصه برمی داره فقط و فقط یه چیزه که می تونه آرومم کنه این که خودم به خودم میگم: " تهش هر چی که شد دختر،مهم اینه که این روزا دلت به یه چیزی زنده شده،شوق به تو برگشته..حتی اگه تهش هیچی و پوچی باشه،به اون حسی که این چند روز ته دلت وول وول می کنه می ارزه. . ."